امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

ماه من

زندگي يعني همين لبخند تو                           عشق يعني يك نفر ، مانند تو مرحبا بر عشق ، تفسيرش تويي                          آفرين بر آسمان ، ماهش توئي         ...
6 مهر 1390

اعتراف

  عزیز دل مامان بالاخره به روزهایی که آرزوشو داشتم رسیدم باور میکنی ...   گاهی وقتا خودمو پشت تو پنهان میکنم وقتی کسی میگه چرا بهمون سر نمیزنی ... تنبلیمونو میزاریم پای تو  وقتی کسی میگه چرا همش خسته ای ... خستگیمو میزارم به حساب شیطنت های تو   وقتی کسی میگه چرا درستو ادامه نمیدی ... بی حوصلگی رو میزارم پای وظایف محول شده توسط تو وقتی کسی میگه چرا چشمات سیاه شده شده ... میزارم به حسابی بی خوابیهایی که از شیطنت تو میکشم اینها همه بهانه است ... من صد برابر اینها به تو بدهکارم ... ببخش مادرم که اینروزها از اسم و وجودت سوء استفاده میکنم ... سخت نیاز دارم به تکیه گاهی چون تو ...   &nb...
29 مرداد 1390

برای عشقم

  فرشته ی كوچك رويايي ِ من دنيا اگر خودش را تباه کند نميتواند به عشق من به تو شك كند تمام ِ بودنت را حس مي كنم ... حاجتي به استخاره نيست عشق ما ... عشق من به تو عشق تو به من يك پديده است ...   يك حقيقت بي نياز از استخاره ُ وگمان صداي قلب تو ... صداي زندگيست. پسرم زندگي را دوست داشته باش زندگي را زندگي كن   حتی وقتي بزرگ شدي  كودكانه زندگي كن جانكم مادرانه ترين لحظه هاي امروزم همين لحظه است...همين لحظه كه با تمام جان ِ عاشقم دوستت دارم را يواشكي به تو هديه ميكنم... تو خوب ميداني كه من چقدر عاشقانه با تو حرف ميزنم... ...
8 مرداد 1390

پر از احساس

  تو آمدی و خدا خواست پسرم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی     تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت ياسينم باشی     خدا کند که ببینم گلي ز گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی     خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر پدرت باشی     همیشه کاش که یک سمت ، پدرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی     تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی     بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست پسرم باشی...
21 تير 1390

زمزمه های مادرانه

کودک من آسمان را بنگر ، که هنوز بعد صدها شب وروز، مثل آن روز نخست گرم وآبی وپر از مهر به ما می خندد! یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان نه شکست ونه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد ونفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت، تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست! کودک من تو مرا داری ومن هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست! کودک من دل به غم دادن واز یاس سخن گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند.... کودک من! غم واندوه،اگر هم روزی، مثل باران بارید، یا دل شیشه ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد وشکست، با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن، وبگو با دل خود، که خدا هست، خدا هست! او همانی است که در تارترین لحظه شب،راه نورا...
20 تير 1390

یه فرشته نازت می کنه

  تقدیم به پسرم امیر محمد و همه مامان ها و پسراشون   پسرم دنیا بزرگه ولی تو یه دل بزرگتر از دنیا داری عزیزم با این چشای مهربون تو دل هر کی که خوبه جا داری پسرم دنیا بزرگه ولی من تو رو هر جایی که باشی میبینم برات از قشنگترین باغ زمین گلای مهربونی رو می چینم پسرم خدای مهربون ما بچه های خوب و خیلی دوست داره وقتی که از آسمون بارون میاد براشون خوابای رنگی میاره وقتی که تو خواب می خندی می دونم یه فرشته داره نازت می کنه یه فرشته که شبیه خودته خودشو محرم رازت می کنه پسرم دنیای پاک بچگی از تموم زندگی قشنگ تره مهربون باش و به مردم خوبی کن حرفای فرشته ها ی...
12 تير 1390

مادرانه

  باز کن پنجره ها را که شمیم٬ روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است. از کجا شروع کنم که لطافت احساسم را خوشبختی درونم را به تصویر کشیده باشم چه سخت است بازگو کردن عشق و محبت مادر به فرزندش که نه آغازی دارد و نه پایانی . خدای اطلسی ها با تو باشد     پناه بی کسی ها با تو باشد تمام لحظه های خوب عمرم    به جز دلواپسی ها م با تو باشد.   میلاد جواد الائمه (ع) بر همه مبارک باد.     ...
23 خرداد 1390