امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

مادرانه

                     شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم   ...
14 اسفند 1391

يه روز قشنگ ....يه خاطره قشنگ...

سلام امير قلب مامان من بازم به وبلاگت سر زدم تا حرفها و كارهاي   ماندگار اين چند وقتو برات ثبت كنم حالا انشاءالله سر فرصت هم صدات و هم فيلمتو توي وبلاگ برات مي زارم ديگه بزرگي شدي ماشاءالله رفتارت و حرفات نشون مي ده ديگه كم كم عاقل مي شي و فهميده شايد به نظر ما كه پدر و مادرت هستيم اينطور باشه ولي نه ، واقعاً هر كي باهات سر و كار داره اينو بهمون مي گه ديگه مثل سال گذشته وقتي من و بابا علي جون مي خوايم اداره بريم گريه نمي كني و بهونه نمي گيري ديگه وقتي صدات مي كنيم خيلي قشنگ با بله جواب ما رو مي دي ديگه وقتي ازت مي خوام تا وسايلتو جمع كني انجام مي دي البته با كمي تأخير چون بازيگوشي توأم با حرف شنو...
14 اسفند 1391

با تو حكايتي دگر .....

  عزيزترينم : روزهای زندگی ام با وجود تو گرم میگذرد  ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی با تو پر از حس زندگي هستم خورشید خاموش نشدنی عمر من مثل یک رود که آرام میگذرد،عشق من به تو هم در پهنه اين رود آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست همه دنياي من اگر امروز همديگر رو دوست داشته باشيم ،بايد امید داشته باشيم برای خوشبختی فردایمان میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت بهانه قشنگ زندگيم همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم حرفی نمانده ...
24 بهمن 1391

شاد باش ميلاد رسول الله (ص) و امام جعفر صادق(ع)

حق چو دید آن نور مطلق در حضور آفرید از نور او صد بحر نور آفرینش را جز او مقصود نیست پاک دامن تر زاو موجود نیست         ای چراغ دانشت گیتی فروز تا قیامت پیشتاز علم روز آفرینش را کتاب ناطقی اهل بینش را امامِ صادقی     ...
9 بهمن 1391

بي تو هرگز

سلام جوجوي مامان : بعد از یه مدتی که از نظر من طولانی بود برگشتم تا توي وبلاگت خاطرات با تو بودن ، شعر و مطلب كه لياقت تو رو داشته باشه بزارم .  راستي توی این مدت بزرگتر شدي و آقا تر (البته شيطونتر) پسر نازم توي اين مدت سايز كفشت بزرگتر شده و لباساي زمستوني پارسالت برات كوچيكتر شده و اين باعث ذوق كردن من و بابات مي شه براي اين ذوق زدگي  ازت تشكر مي كنم با تمام وجود مي گم اميدوارم انقدر از خدا عمر بگيرم كه لباس زيباي دامادي توي تنت ببينم گل مامان ، پسر شيطون من شيرين زبوني هاي مي كني كه قند توي دل ما آب مي شه عاشق جاهای خطرناک و كاراي خطرناكي   و .....
8 بهمن 1391

تبريك تولد بابا مهربون امير محمد (البته با كمي تأخير)

        در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من    تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ   از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق    جشن میلادت را به پرواز می رو م دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها،  آسمانی که نه برای من   نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست    امید دارم  هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دوردست  عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگینه روز مره گی   تولدت مبارک علي عزيزم  ...
19 دی 1391