بي تو هرگز
سلام جوجوي مامان :
بعد از یه مدتی که از نظر من طولانی بود برگشتم تا توي وبلاگت خاطرات با تو بودن ، شعر و مطلب كه لياقت تو رو داشته باشه بزارم .
راستي توی این مدت بزرگتر شدي و آقا تر (البته شيطونتر) پسر نازم توي اين مدت سايز كفشت بزرگتر شده و لباساي زمستوني پارسالت برات كوچيكتر شده و اين باعث ذوق كردن من و بابات مي شه براي اين ذوق زدگي ازت تشكر مي كنم با تمام وجود مي گم اميدوارم انقدر از خدا عمر بگيرم كه لباس زيباي دامادي توي تنت ببينم
گل مامان ، پسر شيطون من
شيرين زبوني هاي مي كني كه قند توي دل ما آب مي شه
عاشق جاهای خطرناک و كاراي خطرناكي
و .......
راستی پسرم
دعاي سلامتي امام زمان را خيلي قشنگ مي خوني
همش ميگي مامان كي مي رم مدرسه كتابمو خودم بخونم
راستي يه دوست كوچولو پيدا كردي به اسم سارا كه خيلي دوسش داري وقتي مي ياد خونمون ديگه نمي زاري بره خونشون هي از من مي خواي اونو براي خودمون نگه داريم و وقتي مخالفت منو مي بيني با چشماي مظلومي از من مي خواي دعا كنم خودت يه آبجي داشته باشه . به اميد اونروز
عاشقانه دوستت دارم پسر قشنگم