ريشه اي در قلبم
یادم هست که همه اتفاقات خوب زندگيم از کجا شروع شد و درک کردم دیگه خودم
تنها نیستم ، یه اتفاقی افتاد یه حس ناب که با تمام وجود لمسش کردم...
آنجا نقطه شروع من بود ، لحظه آغازم ، اون لحظه بود که وجودم پر شد از
شور عشق و حس کردم که میتونم خیلی زیاد کسی رو دوست داشته
باشم و حس کردم که خودم هم چقدر زیبا شدم.....
حس شیرینی که دلم طعمش رو چشید و بعد از اون تمام سلولهای بدنم
شیرین شدند ، حتی عقلم با همه داناییش از این طعم شیرین لذت برد....
شاید قشنگترین و بهترین لحظه ای که هر آدمی بهش میرسه همین باشه...
حالا تو ، تو خاک وجودم ریشه کردی و نمیخوام که از وجودم خارج بشی ،
میخوام همچنان تو وجودم جوونه و غنچه بزنی....
دوست دارم امير محمدم .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی