امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه سن داره

بهانه قشنگ زندگی

آغاز وبلاگ نويسي سال 92 با كمي تأخير

1392/1/24 10:53
نویسنده : مامان مریم
626 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهار زندگي مامان و بابا

بهار آمدسفره ای بزرگ گسترد و بی دریغ همه ما را به مهمانی خویش  خواند .

 

امیدوارم با آمدن بهاردلهايمان به صفای بهار ، به سرسبزی ایمان ، همچنين  بکوشیم چون ابرهای بهاری با مردم به مهربانی بجوشیم .

امسال تا لحظه آخر ، در تكاپوي خريد ماهي و سبزه و خرده ريزهاي سفره هفت سين بوديم و بلاخره سر ساعت 14:25 نشستيم دور سفره و دعاي سال تحويل رو با بالا رفتن دستاي كوچولوي تو خونديم به اميد اينكه خداي مهربون به خونه و خانوادهامون به بركت دستاي كوچك تو سلامتي و بركت عنايت كنه

خداي مهربون مثل هميشه ازت ممنونم كه پسر كوچولوي شيطون و مهربوني به ما دادي به اسم امير محمد

هفته اول تعطيلات بابا علي جون مجبور بود محل كارش حضور داشته باشه بخاطر همين ما بعد از هشتم تا15 فروردين اراك خونه بابا بزرگ جون رفتيم و مثل هميشه خيلي بهمون خوش گذشت راستي وقتي مي ريم اراك ، عمو مهدي جون خيلي زحمت ما رو مي كشه و ما رو با خودش مي بره جاهاي باصفاي اطراف شهر اراك جاهاي سرسبزي كه بعد از چند ماه دود و دم ديدن توي شهرها روحمون را تازه مي كنه مي بينيم و چند ساعتي اونجا وقتمون رو مي گذرونيم

انشاءالله عكساتو كه توي اين ايام انداختي برات توي وبلاگت مي زارم

دعاي امسال من براي هر سال تو

به حق حضرت زهراء (س)تمام سالهاي عمرتو با خوشي و سلامتي و شادكامي بگذروني

اميدوارم توي لحظه لحظه زندگيت فقط و فقط دستهاتو به خدا بدي و از خودش كمك بگيري

اميدوارم هميشه نامدار باشي و اسمت به نيكي برده بشه عزيز دل مامان

مي دونم دعاي مامانا هميشه پذيرفته مي شه          

الهي آمين

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علي
25 فروردین 92 17:54
سلام بابايي پسرم امير محمد جان.بازم مادر مهربانت مارو شرمنده كرد. اميدوارم بتونم جبران محبت هايش را انجام دهم.همچنين از درگاه يزدان پاك خواستارم كه بتوانيم همواره براي شما عزيز دل مامان وبابا ، شرايط زندگي ايده ال را فراهم كنيم.اميرم با تمام وجود دوست داريم اميد مامان وبابا.