امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

از يادداشتهاي يك مادر عاشق

1391/2/5 13:59
نویسنده : مامان مریم
140 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان اميدوارم هميشه شاد و باشي و سلامت

گل مامان اين روزها كمتر مي تونم احساساتمو كنترل كنم توي اداره مدام ياد تو مي افتم و همون لحظه است كه دلم مي خواد پر بكشم و بيام پيشت

حتي ديدن عكسات كه همراهمه ديگه جواب نمي ده و دوست دارم فقط خود خودتو ببينم جوحوي مامان ديدن بزرگ شدن تو و شيرين زبونيات باعث مي شه خودمو به خدا نزديكتر ببينم و خوشحال از اينكه خداي مهربون توي من اين لياقتو ديد كه به من طعم شيرين مادر شدنو بچشونه ازش ممنونم و شاكرم كه خانواده اي دارم كه كنارشون مي تونم شاد باشم اميدوارم اين شادي از خونه هيچكس دور نشه از خونه ما هم همينطور به اميد اينكه هميشه زير سايه خدا و اهل بيت (ع) هميشه و هميشه سلامت باشيم به اميد اينكه روزهاي بهاري زندگيت هيچوقت پاييزي نشه عزيزتر از جونم

راستي يه قسمت جديد توي وبلاگت مي زارم به  نام "پيامك هاي عاشقانه " اين پيام ها مخاطبش يا شما پسرخوشگل خودمي  يا بابا علي جونه 

Click to get cool Animations for your MySpace profile

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیرمحمد
11 اردیبهشت 91 10:17
مریم جون حالا داستانها داری با پسرت. وقتی صبح بخوای بری اداره و با بغض بهت گیر بده که مامانی اداره نرو .. فکر کن چه حالی میشه ؟؟؟.. داستانی که من این روزها خیلی درگیرشم ...


سلام ، ممنون عزيزم از اينكه از وبلاگ اميرمحمد جون ديدن مي كني خيلي خوبه كه يه كي پيدا بشه متوجه عمق دلتنگي ما باشه بازم از شماممنون