تشكر ويژه از همسر مهربانم و باباي يگانه پسرم به خاطر سالهاي كه در كنار هم بوديم

بوی بهار می آید و تازگی نفست شعر ، چشمان تو را می خواند شبنم ها در هیاهوی موهایت می رقصند پروانه ها از آغوشت تا دامن شعمدانی ها در بال زدن هایشان تو را می نوشند و من فهیمده ام اگر توباشی بهار هم هست وجهان در رقصی موزون همیشه می چرخد من همیشه تو را به زبان رویاها می فهمم مگر می شود پنجره ای باشد که پشت آن بایستم و به تو فکر نکنم؟!! *********** هر شب با آوازی نو به خانه می آید و شعری تازه در سبد می گذارد کلماتش را می آمیزم به عطر بوسه و ریحان ودر آغوش صدایش آرام می گیرم شبیه پروانه ای در پناه گلبرگی ! ***************** تقديم به همسر مهربانم كه مرا با تمام كاستي ها ونامهرباني هايم پذيرفت. .صادقانه بگويم از اغاز زندگي مشتركمان تا كنون همواره سعي داشتم كه دوستي و عشق را به گونهاي برايت فراهم كنم اما در بسياري موارد شرمنده ات شدم.مي دانم كه در مواردي با زبان تندم تو را اذرده ام ونبايد ان را توجيه كنم كه سبب شرمساري بيشترم خواهد شد.مي دانم كه با ارزوهاي بسياري پذيرفتي در كنارم باشي اما در مواردي نتوانستم نظرات و ارزوهايت را محقق كنم .اين ها بخش كوچكي از اندوخته هاي قلبم بود كه برايت باز گو كردم. مريم همسر مهربانم يادمانت در قلبم ماندگار خواهد بود. تا بعد...و به اميد ديدار.