تو مایه های شعر
نازنین ماه شب چارده من
گل خوش رنگ و لعاب زندگی
سه بهار میگذره از زندگیت
آرزومه تو باشی همیشگی
میدونی همین دیروز بود انگاری
ظهر پنجشنبه که به دنیا اومدی
اسمت هم امیر محمدشدو ما همگی
عاشق اسم تو شدیم ای گل پسر
خب دیگه یواش یواش بزرگ شدی
حالا مرد کوچک خونمونی
ولی بعضی موقع ها شیطونکی
خونه لبریز میشه از حجم سکوت
شب که چشاتو روی هم میزاری
ماه برات قصه میگه تو رختخواب
وقتی که ستاره ها رو میشماری
برات آرزوی خوشبختی دارم
تو لباس دومادی ببینمت
صورت قشنگتو ببوسمو
توی آغوش خودم بگیرمت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی