امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

عاشقانه ای برای پسركم

1390/7/20 13:18
نویسنده : مامان مریم
150 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی حالت خوبه؟امروز یه حس عجیبی نسبت بهت دارم گفتم زودی بیام بنویسم تا یادم نرفته، گاهی وقت ها میشه کلی مطلب قشنگ یهو میاد تو ذهنم اگر سریع ثبتش نکنم از ذهنم میره.............

به نظرم اين وب بی نظیر مي تونه صندوقچه اي باشه پر از عشق و محبت كه با خوندن هرمتنشمي تونيبدوني كه چقدر دوستت داشتم و دارم ، لحظه لحظه با تو بودن قشنگو و زيباست. عزیز دلم اميدوارم تونسته باشم منم این لحظه ی قشنگو بهت ببخشيده باشم. دلبندم بابات هم مثل من عاشقپسرشه ،چند روز پیش که باهاش حرف میزدم درباره تصميماتش براي آينده تو مي گفت و اينكه چه فكرهاي براي خوشبختي تو داره .با وجود پدرت اصلا" برا زندگمون نگران نیستم و حتی اگه روزی خودم نبودم می تونم با خیال راحت همه چیزو بسپارم دست اون و برم.

خیلی خیلی عاشق و بی قرارتم کوچولوی من.حالا كه نزديك به دو سال از زندگي قشنگت مي گذرهمطمئنمعاشقت هستم،عطر تنت ، داغی نفس هات،پوست صورتی رنگ بدنت،چشم های براقت ، موهای مخملی خوش رنگت همشو دارم حس میکنم حالا خیلی بهت نزدیک ترم خیلی، زیبای من!!تو عشق خالصی. تا مدت ها پیش اصلا" به وجودت فکر نمي كردم.ولی حالا من دیگه اون آدم قبلی نیستماونقدر دوستت دارم كه باتمامدارايهاي دنيا عوضت نمي كنمدرسته اين شعرهاي كه توي وبلاگتمي زارم سروده خودم نيست ولي به خداوندي خدا ، حرفهاي دل منه به تو شايد اين هم يه راهي باشه براي ابراز احساساتم اميدوارم از من نرنجيكه از كارهاي روزمره ات هر روزنمينويسم ولي دليلش اينه كه كارهاي تودر حال حاضر تقريباً يه جوره وليقول مي دم هر وقت تغييراتي توي وجودت ، كلامت و رفتارت رخ داد حتماً جزء به جزء اش برات بنويسم. تا وقتي بتونم و كنارت باشم مانند يك امانتدار خاطرات كودكيت را ثبت مي كنم تا وقتي بزرگ بشي درموردش با هم صحبت كنيمحتما" اون موقع حرف های زیادی باهم داریم گل من . عزیزم همین دیشب که خوابم نبرد به این فکر افتادم که تو بهتربن، زیبا ترین و نا یاب ترین هدیه و یادگاری هستی که از بابات برام میمونی و میتونی عشق ما رو کامل كني من میتونم عشق بی پایانم رو تا جایی که عمرم اجازه بده نثار تو و پدر بی نظیرت کنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)