امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

يه كار خطرناك

1390/4/21 9:50
نویسنده : مامان مریم
164 بازدید
اشتراک گذاری

ديشب جايي مهمون بوديم وقتي براي خداحافظي از در خونه بيرون آمديم امير محمد از يه لحظه غفلت ما استفاده كرد و به سرعت كمي از ما دور شد تا آمدم دستش را بگيرم فكر كرد مي خوام باهاش بازي كنم شروع كرد به دويدنبه سمت خيابان اصلي خدا خيلي دوستمون داشت كه تو اون لحظه هيچ ماشيني از اونجا رد نمي شد منم كه به شدت ناراحت بودمدو تا پشت دستي بهش زدم .مطمئنم كه از اين كار من ناراحت نمي شي عزيزم چون بايد يه جوري متوجه رفتار بدت بشي خداي من حتي فكر كردن بهش تنمو مي لرزونه ، ممنون از خداي مهربونم بهترين محافظ بود در مقابل خطر جدي كه پسرمون تهديد كرد.

گر خداوند من آن است كه من مي دانم

شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)