امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

یا حسین (ع)

بر لب دریا، لب دریادلان خشکیده است از عطش دل ها کباب است و زبان خشکیده است کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ کز سموم تشنگی این بوستان خشکیده است سوز بی آبی اثر کرده است بر اهل حرم هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است آه از مهمان نوازانی که در دشت بلا میزبان سیراب و کام میهمان خشکیده است  دامن مادر چو دریا اصغرش چون ماهی است  کام ماهی بر لب آب روان خشکیده است  نازم این همّت که عباس آید از دریا ولی  آب بر دوش است و لب ها همچنان خشکیده است گر ندارد اشک تا آبی به لب هایش زند چشمه چشم رباب از سوز جان خشکیده است   ...
18 آبان 1392

سلام بر تو ای امام انس و جان (سفر به سرزمین رضوی)

سلام عزیز دل مامان امروز می خوام خاطره سفر به مشهد برات ثبت کنم که بشه یه خاطره دیگه با هم بودن خدای بزرگ و مهربون شکرت که قسمتمون کردی شب میلاد امام رضا (ع) به زیارتش بریم و به سلامتی برگردیم. واقعا سفر خوب و به یادموندنی بود. از زیارت حرم امام رضا (ع) گرفته تا شیطونیهای امیر محمد عزیز تر از جونم، راستی توی این سفر همسفر مامانی جون بودیم اونم به لطف خدا و محبت بابا علی جون تا شاید گوشه ای از زحماتی که برات کشیده بتونیم جبران کنیم که اگه مامانی جون نبودن بر ما تا حالا چه می گذشت ساعت5:30 بعداز ظهر سوار قطار تهران - مشهد شدیم و به سلامتی حرکت کردیم و صبح ساعت 5 به شهر مقدس مشهد رسیدیم ...
31 شهريور 1392

تفریحات دو روزه (اولین حضور رسانه ای )

سلام گل پسر مامان صبحت بخیر شاید برای گذاشتن این پست کمی دیر شده باشه ولی باید ثبت کنم تا بشه برگی دیگه از خاطرات کودکی تو پنجشنبه 24 مرداد ماه من و بابا علی و مهرداد جون پسر عمه خوبت به اتفاق هم رفتیم سرزمین عجایب در مرکز خرید تیراژه با اون همه سر و صدا که کلافه کننده بود ولی خدا رو شکر می کنم تونستیم تو رو شاد کنیم و به واسطه حضور مهرداد جون به شما بیشتر خوش گذشت ممنون مهرداد جون که ما رو همراهی کردی. عکسهای که انداختی رو در ادامه مطالب برات می زارم فردای اون روز که 25 مرداد می شد برای اولین بار تونستیم تو رو در برنامه زنده خونه به خونه صبحهای جمعه شرکت بدیم اونم با چه مکافاتی برای از خواب بیدار کردن تو با...
5 شهريور 1392

یه پست ویژه

  سلام به همه نی نی وبلاگی های عزیز امروز خیلی خیلی خوشحالم از پیدا شدن گل پسرم محمد طاهای نازنین ماه مبارک رمضان وقتی به روزای پایانی می رسید توی برنامه ماه عسل عکس کوچولوی نازی رو نشون دادن که از کالسکه توی بازار ربوده شده بود به خدا قسم قلبم آتیش گرفت و فکر اینکه این مادر و کودک چجوری از هم دور هستند و چه روز و شبای رو می گذرونن اشک توی چشمام می نشوند به طوریکه امیر محمد همش به من می گفت مامان چرا انقدر ناراحتی من نمی دونستم چی باید بگم خدا رو شکر می کنم امروز خبر دار شدم بعد از دو ماه دوری از آغوش بابا و مامان دوباره محمد طاهای عزیزم دیشب توی بغل مامانش خوابیده عزیزم از خدای بچه های خوشگل و فرشت...
27 مرداد 1392

آرزوهای مامانی

برایت آرزو دارم که نور نازک قلبت٬ به تاریکی نیامیزد. که چشمانت٬به زیبایی ببیند زندگی ها را چو باران٬آبی و زیبا بباری٬شادمانه روی گرد غم به دور از دل گرفتن ها      برایت آرزو دارم به تنهایی نیالاید خدا٬ این قلب پاکت را و همواره به دستانت بیاویزد چراغ راه خوشبختی. بدانی آنچه را اینک نمیدانی. برایت آرزو دارم سعادت را٬طراوت را٬ بهشت و بهترین بهترین ها را. عزیز روز های من خدا را می دهم سو گند که در قلبم برای تو خدارا آرزو دارم. ...
22 مرداد 1392

صدای سخن عشق

  بــا هــر چــه عشــق، نــام تــو را مــی تــوان نــوشــت بــا هــر چــه رود، راه تــو را مــی تــوان ســرود بیــم از حصــار نیســت کــه هــر قفــل کهنــه را، بــا دســت هــای روشــن تــو مــی تــوان گشــ ود. ...
21 مرداد 1392

بهشت زمینی من

  بهشت یعنی وقتی پسرت رو بغل می کنی با چشمهاش باهات حرف بزنه بهشت یعنی پسرت با زبون بی زبونی تمام عشقش رو نثارت کنه بهشت یعنی همه بهت بگن بهشت زیر پاهاته ولی تو بگی نه بهشتم پسرمه بهشت یعنی خدا بخواد به واسطه یه فرشته به زور وارد بهشت بشی بهشت یعنی همه تو رو با انگشت نشون بِدن و تو عین خیالت نباشه بهشت یعنی با همه شیطنتهای پسرت باز هم باهاش خوش باشی بهشت یعنی بوی تن پسرت وقتی گردنش رو می بوسی بهشت یعنی نرمی کف پای پسرت وقتی رو چشمات می زاری بهشت یعنی زندگی با بهونه قشنگ زندگیم برای امیر محمد عزیزم :  بهشت دنیاییِ من ، دوستت دارم ...
15 مرداد 1392

عاشقانه های مادرانه

    پســـرم، برگ گلــــم، غنچه ی خوشرنگِ دلــــم دست خود را حلقه کن برگردنـــــم خنده زن بر چشمهای خستـــه ام عشق تو آواز صبح زندگیســـت مهر تو آغاز لطف و بندگـی اســـت سر گذار برشانه هایِ مـــــادرت بوسه زن بر گونه هایِ زردِ مــن خانه ام سبز از صدای شادِ توســت مادرت مست از نوازشهـایِ توســـــت     ...
14 مرداد 1392